گفتگو با آقای مجید یوسفی مدیرعامل شرکت دریا ضایعات مجید ( کارآفرین برتر صنعت بازیافت)
با شرکت تماس گرفته بود و معتقد بود کارهایی انجام داده
که با عث تمایز او از همکاران گشته است.
پکیج آموزشی خریداری کرد و در سمینار روشهای جداسازی ضایعات آمده بود.
پرانرژی و بسیار با انگیزه.
پس از آن هر گاه با آقای مجیدیوسفی صحبت می کنیم و از وضع و اوضاع سوال می کنیم.
جواب ایشان این است.”خدارا شکر خیلی عالی است”
با گفتگوی بیشتر با آقای مجید یوسفی کارآفرین برتر صنعت بازیافت
متوجه شخصیت جالب , مثبت و هوشمند ایشان شدم.
بنابراین تصمیم گرفتیم مصاحبه ای با ایشان ترتیب دهیم تا اعضاء پلیمر سبز و فعالان صنعت بازیافت بدانند
در شرایط بحرانی نیز افراد عادی هستند که علیرغم مشکلات با برنامه ریزی و موفقیت پیش می روند.
گفتگو با آقای مجید یوسفی مدیرعامل شرکت دریا ضایعات مجید ( کارآفرین برتر صنعت بازیافت)
سلام .لطفا خودتان را معرفی کنید و کمی از گذشته خود بگویید…
سلام. من مجید یوسفی هستم( کارآفرین برتر صنعت بازیافت )متولد 1350در نجف آباد اصفهان .
قبل از شغل بازیافت کارگاه فرش با 35 کارگر و بعد کارگاه تراشکاری داشتم و علیرغم در آمد بالا همیشه مقروض بودم .
بنابراین همیشه این سوال را داشتم
که چرا من که درآمدی ده برابر یک کارمند دارم اما همیشه بدهکار هستم
حتی چندبار نیز ورشکسته شدم.
تا اینکه با مدیرت راهبردی ذهن آشنا شدم و متوجه شدم
تمام این مشکلات از ذهن بسیاربسیار منفی من است که مدام ترس از ورشکستگی و کمبود نقدینگی دارم
و با وجود لطف خداوند که درامد بالایی داشتم اما قادر به نگه داشتن آن پول نبودم.
پس از فراز و نشیبهای بسیار از طریق یک از اقوام کتاب و سی دی تحت عنوان مدیریت راهبردی ذهن به دستم رسید
و از همان موقع جرقه های تغییر در ذهن من زده شد
و احساس اعتماد به نفس بالایی کردم و متوجه شدم می توانم موفق بشوم ,
آنقدر شوق و ذوق پیدا کرده بودم که از تمام سی دی ها و کتابهای خریداری و به دوستانم می دادم
و به این ترتیب توسط این سیستم نیز شناخته شده بودم .
تا اینکه تصمیم گرفتم بلیط سمینار را که 160000 تومان بود نیز تهیه و در آن شرکت کنم ضمنا باید بگویم که سمینار در اصفهان برگزار می شد.
وقتی با خانمم مطرح کردم.ایشان مخالفت کردند و گفتند در شرایط فعلی که اجاره خانه عقب افتاده و مسائل دیگری از این قبیل صلاح نیست.
ایشان وقتی با اصرار من روبرو شدند قبول کردند.
بنابراین یک بلیط نیز برای خانمم تهیه کردم و به اتفاق به صورت زمینی هم با یک وانت نیسان مدل 57 به محل سمینار رفتیم .
برای استفاده بهتر از سمینار در ردیف جلو نشسته بودم به دلیل مسافرت شب قبل آنقدر خسته شده بودیم که مرتب چرت می زدیم
نکته جالب اینکه برای جلوگیری از چرت زدن ما آقای دکتر احمدی منش سخنران و موسس این موضوع که مار امی شناختند
حضار دیگر را تشویق به نشست و برخاست می کردند تا خواب ما بپرد و بتوانیم استفاده کنیم.
آقای یوسفی شما به عنوان کارآفرین برتر صنعت بازیافت از چه زمانی کار در صنعت بازیافت را شروع کرده اید
و چگونه وارد این صنعت شده اید با چه مشکلاتی مواجه شده اید تا به اینجا رسیده اید.
2-3 ماه بود که با این سیستم آشنا شدم و انبار گرفته بودم که آتش گرفت.
با یک شخصی آشنا شدم و گفت اگر این پلاستیکها را جداسازی کنی کیلویی 200 تومان بالاتر از شما می خرم و این کار برایم جذاب شد.
اما ورود اصلی به بازیافت از انجا آغاز شد یک روز شخصی به نام آقای ی به کارگاه ما آمد و گفت این سبدها را چند می فروشی؟
من گفتم شما بگویید برای اینکه رقمی نگویم که ایشان منصرف شوند.
گفت کیلویی 290 خوب است .
“سکوت کردم در واقع شوکه شده بودم و باور نمی کردم گفت خوب باشد .گفت 10 تومان بالاتر می خرم اما دیگر چونه نزن چون بیشتر نمی خرم.
من متوجه شده که این می تواند زمینه کاری خوبی باشد البته تجربه قبلی هم داشتم
مثلا زمانی که کارگاه تراشکاری داشتم ضایعات کارگاه خودم را می فروختم
و یا زمانی که کارگاه را جمع کردم شخصی برای جمع کردن نان خشک وانت من را اجاره کرد و مبلغ 3 برای حق الزحمه آن زمان به من پرداخت..
اما در واقع بیشتر من با وانت خرید وفروش ضایعات اهن انجام می دادم.
آشنایی با آقای ی که یک فرد با تجربه و کاردان در بازیافت پلاستیکها و کارآفرین برتر صنعت بازیافت در نجف آباد بود باعث ورود من به این صنعت شد
و من طبق عادت یک بسته از کتاب و سی دی مدیریت ذهن به ایشان هدیه دادم.
نکته جالب توجه در مورد آقای ی این بود
که علیرغم در آمد بالا ایشان نیز ثبات مالی نداشت و 6 ماه خوب و 6 ماه مقروض بود
تا اینکه یک روز که برای کار آمده بود
گفت که الان که از شما جداشوم پسرعموهایم که از من طلبکار هستند
من را خواهند گرفت و به زندان می اندازند.
من در جواب گفتم مواظب باش زندان برای شما سکوی پرش به موفقیت باشد و شما را نابود نکند
متاسفانه ایشان را دستگیر و به زندان انداختند
و اتفاقا در زندان با شخصی اشنا شد که مقدمات یک معامله خوب را با معرفی یک تاجر در زمینه آهن فراهم کردند .
آقایی پس از آزادی به شخص تاجر مراجعه و موفق به فروش آهن با تناژ بالا شدند.
یک روز که آقای ی پس از آن ماجرا با یک ماشین مدل بالا به سراغ من آمدند
و اصطلاحا پز ماشینشان را می دادند من گفتم صحبتهای من و استفاده شما از ذهن باعث این موفقیت شد.
آقای ی نیز در جواب گفتند اگر شما از صحبتهایی که می کنید و قدرت ذهن استفاده می کردید
الان یک ماشین از این مدل برای شما و یکی زیر پای خانم شما بود.حرف ایشان انقدر در من تاثیر کرد
که پس از اینکه مدتی کوتاه که با بغض شدید با خودم خلوت کردم برگشته و کارگاه را به سرکارگرم که آرزویش را داشت واگذارکردم .
خودم زمین 5000 متری فعلی را اجاره کردم و شروع به تسطیح آن کردم .
پس از آن یک شرکت ثبت کردم تحت عنوان دریا ضایعات مجید و ادامه دادم.
این اتفاقات مربوط به سال 89 بود.
یکی از اقوام بسیار نزدیک با دیدن این تغییرات, پیشنهاد سرمایه گزاری و شراکت را داد و من نیز با پرداخت 30% سود قبول کردم.
اما پس از گذشت 6 ماه در آمد بالایی حاصل نشد و سرمایه گزار طلب پول به همراه سود آن را کرد من نیز با فروش طلای خانمم پول رابه ایشان برگرداندیم
و شب عید با 8 میلیون تومان بدهی و پول پراخت نشده 2 کارگر به خانه آمدم.
حالا همه در فامیل مارا مسخره می کردند و فردی خیال پرداز می دانستند.
اما با وجود این مشکلات همیشه معتقد بودم که این زحمتها به نتیجه خواهد رسید
و با استقامت و توکل به خدا و انگیزه بسیار بالایی که برای موفقیت داشتم
آنرا دور از انتظار نمی دیدم که البته به لطف پروردگار این اتفاق نیز افتاد.
خیلی ها معتقدند برای موفقیت در بازیافت باید کارگاه ثبت نشده داشته باشند تا بتوانند موفق بشوند نظر شما به عنوان کارآفرین برتر صنعت بازیافت چیست؟
پس از اینکه من شرکت ثبت کردم دوستان و همکاران این کار من را اشتباه خواندند
و معتقد بودن جایی دور افتاده و دور ازچشم این کار را انجام بده.
اکنون پس از گذشت دوسال با وجود شرکت ثبت شده و پرداخت بیمه و مالیات باعث حذف شدن هزینه های باربری شده است .
در واقع من از این موضوع استفاده بیشتری می برم.
در حال حاضر چه مواردی را بازیافت می نمایید و چند پرسنل دارید؟ چه فعالیتهایی در کارگاه شما انجام می شود ؟چه تدابیری در کار خود پیش گرفته اید که موجب تمایز شما گشته است و به عنوان کارآفرین برتر صنعت بازیافت معرفی شده اید؟ و یا به عبارت ساده تر دلیل موفقیت شما چیست؟
در حال حاضر روزانه 6 تن ضایعات از قبیل پلاستیک و پت و آهن و مقوا بازیافت می کنم
و 19 تا کارگر داریم که 4 تای آن خانم است.لازم به ذکر است که با آمدن خانمم و همراهی و همکاری ایشان برای ادراه این مجموعه موفقیت های ما بیشتر شد
و در واقع از اردیبهشت سال گذشته کم کم کار روی غلطک افتاد.
خصوصا که ایشان نظرات خوبی نیز در کار داشتند و با علاقه و انگیزه کار را در کنار من انجام می دهند.
ما پلاستیکها را فله ای می گیریم روی تسمه نقاله جداسازی و سپس آسیاب و شستشو می دهیم.و شستشو را با شوینده و کامل انجام داده و پس از آن خشک می کنیم تا بار تحویل داده شده از کیفیت بالایی برخوردار باشد در واقع یکی از دلایل موفقیت ما کیفیت کار ما است.
کاغذ و فلزات نیز پرس کرده و می فروشیم. در واقع با تقسیم بندی هر بخش کار هر قسمت را با کیفیت بالا انجام می دهیم.
از دلایل دیگر موفیقیت برخورد خوب من و خانمم با کارگران است که سعی می کنیم تا جای ممکن حقوق انها را به موقع و نحوه برخورد به گونه ای باشد که خود را صاحب کار بدانند چون کار بسیار سخت است و حتی برخی اوقات خودمان نیز در تفکیک به ایشان کمک می کنیم و ارتباط بسیار خوب با ایشان برقرار کرده ایم تا بتوانیم هم ما وهم ایشان سختی ها را تحمل کنیم.
شما به عنوان کارآفرین برتر صنعت بازیافت برای پیشرفت شرکت خود چه برنامه هایی دارید؟
مکانیزه کردن و استفاده از دستگاههایی که سرعت بالاتری دارند برای صرفه جویی در زمان و انرژی از برنامه های آتی ما است.در واقع ما به این موضوع ایمان داریم که برنامه ریزی منسجم به همراه مدیرت ذهن برای انتظار اتفاقات خوب باعث موفقیت بیشتر می گردد.مثلا یک مثل ساده بزنیم برخی همکاران گذاشتن تسمه نقاله را اشتباه و پول اضافه خرج کردن می دانستند در حالیکه سرعت و صحت کار ما چند برابر شد.در واقع به نظر من سنتی کار کردن پرهزینه از مدرن کار کردن است.
نظر شما به عنوان کارآفرین برتر صنعت بازیافت در مورد مشکلات صنعت بازیافت چیست ؟
عدم حمایت از این صنعت, استاندارد نبودن ضایعات خریداری شده به گونه ای که در مواقعی بسیار متضرر می گردیم و متاسفانه سود جویی برخی از افراد برای فروش بار بی کیفیت از موانع این صنعت است.
در پایان هر صحبتی دارید بفرمایید.
تو شاهکار خلقتی تحقیر را باور نکن
بر روی بوم زندگی هر چه می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست
تقدیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستی، از نودوباره رسم کن تصویر را، باور نکن
خالق تورا شاد آفردید آزاد آزاد آفرید پرواز کن تا آرزو، زنجیر را باور نکن.
برای شما آقا و خانم یوسفی و شرکت دریا ضایعات مجید آرزوی موفقیت روزافزون داریم از اینکه در این مصاحبه شرکت کردید از شما متشکریم.
منبع:www.polymeresabz.com
تهیه و تنظیم از تیم پلیمرسبز
[is_logged_in]
برای دانلود مقاله به صورت pdf کلیک نمایید.
برای دریافت مقاله به صورت فایل pdf لطفا نام و ایمیل خودرا در فرم زیر وارد نمایید تا برای شما پیامک شود
[/is_logged_in]
[is_guest]
برای دریافت مقاله به صورت فایل pdf لطفا نام و ایمیل خودرا در فرم زیر وارد نمایید تا برای شما پیامک شود و یا اگر عضو سایت هستید وارد شوید و یا ثبت نام نمایید باتشکر.
[/is_guest]
لطفا کمی صبر کنید
لطفا کمی صبر کنید
[ratings]